متن فرمان و دستخط خمینی برای کشتار زندانیان سیاسی در سال شصت در زمان نخست وزیزی میر حسین موسوی ( اصلاح طلب امروزی ) چنین بود:
“بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روى حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده اند، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهاى کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهاى حزب بعث عراق و نیز جاسوسى آنان براى صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشکیل نظام جمهورى اسلامى تاکنون، کسانى که در زندانهاى سراسر کشور بر سرموضع نفاق خود پافشارى کرده و مىکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با راى اکثریت آقایان حجه الاسلام نیرى دامت افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى (دادستان تهران) و نماینده اى از وزارت اطلاعات میباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین طور در زندانهاى مراکز استان کشور راى اکثریت آقایان قاضى شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربین ساده اندیشى است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامى است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمائید، آقایانى که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعى کنند [اشداء على الکفار] باشند. تردید در مسائل قضائى اسلام انقلابى نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.
روح الله الموسوى الخمینى
“بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روى حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده اند، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهاى کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهاى حزب بعث عراق و نیز جاسوسى آنان براى صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشکیل نظام جمهورى اسلامى تاکنون، کسانى که در زندانهاى سراسر کشور بر سرموضع نفاق خود پافشارى کرده و مىکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با راى اکثریت آقایان حجه الاسلام نیرى دامت افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى (دادستان تهران) و نماینده اى از وزارت اطلاعات میباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین طور در زندانهاى مراکز استان کشور راى اکثریت آقایان قاضى شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربین ساده اندیشى است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامى است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمائید، آقایانى که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعى کنند [اشداء على الکفار] باشند. تردید در مسائل قضائى اسلام انقلابى نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.
روح الله الموسوى الخمینى
متن فرمان خمینی و دستور قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷
Posted on اوت 22, 2012 in سرتیتر
Posted on اوت 22, 2012 in سرتیتر
متن فرمان خمینی و دستور قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷
اخیرا اطلاعیه های زیادی بر علیه رژیم اسلامی منتشر گردیده و این رژیم را بخاطر کشتار در شورش های پس از انتخابات و جنایات کهریزک و تجاوزات جنسی متهم به جنایت علیه بشریت کرده
اند. افراد خوش نام و بد نام زیادی مانند شیرین عبادی و یا اکبر گنجی از فعالان و امضا کنندگان این فراخوان ها بوده و تلاش دارند تنها بخشی از نظام اسلامی را به عنوان جنایت کار بین المللی به جهانیان بشناساند. تلاش آشکار این جماعت اما در خدمت لاپوشانی جنایات بخش دیگری از رژیم اسلامی است که امروز لباس سبز پوشیده و پرچم حقوق بشر را در هوا می چرخاند قرار دارد.این خدمتگزاران بی «ریا» اما به عمد فراموش کرده اند بزرگترین جنایت رژیم در تابستان 67 و با همکاری گسترده و خالصانه سبز های امروزی و به فرمان امام راحلشان صورت پذیرفت.برای آن دسته از آزادگان که برایشان تاریخ جنایات رژیم اسلامی پس از 22 خرداد 88 شروع نشده این وظیفه ای غیر قابل چشم پوشی است که تمامی اعمال جنایت کاران رژیم اسلامی را در کلیت اش افشا کنند و به محاکمه بکشانند.برای تمامی مبارزان و بازماندگان این جنایت عظیم علیه بشریت متن نامه و فرمان امام امت را که الگوی هر دوجناح بوده و هست را بار دیگر منتشر می کنیم.
فرمان قتل عام توسط خمینی
متن فرمان قتل عام زندانیان سیاسی ایران
» بسم الله الرحمن الرحيم«
از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه مىگويند ازروى حيله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا كردهاند، و باتوجه به محارببودن آنها و جنگهاى كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور باهمكاريهاى حزب بعث عراق و نيز جاسوسى آنان براى صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجهبه ارتباط آنان با استكبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشكيل نظامجمهورى اسلامى تاكنون، كسانى كه در زندانهاى سراسر كشور بر سرموضع نفاق خود پافشارىكرده و مىكنند محارب و محكوم به اعدام مىباشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راىاكثريت آقايان حجهالاسلام نيرى دامت افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى ) دادستان تهران) و نمايندهاى از وزارت اطلاعات مىباشد، اگر چه احتياط در اجماعاست، و همين طور در زندانهاى مراكز استان كشور راى اكثريت آقايان قاضى شرع، دادستانانقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازمالاتباع مىباشد، رحم بر محاربينسادهانديشى است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظاماسلامى است،اميدوارم با خشم و كينه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوندمتعال را جلب نمائيد، آقايانى كه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شك و ترديدنكنند و سعى كنند [اشداء على الكفار] باشند. ترديد در مسائل قضائى اسلام انقلابىناديده گرفتن خون پاك و مطهر شهدا مىباشد. والسلام.
روحالله الموسوى الخمينى «
در پشت نامه بالا احمد پسر خمینی نوشته است :
» پدر بزرگوار حضرت امام مدظلهالعالى
پس از عرض سلام، آيت الله موسوىاردبيلى در مورد حكم اخير حضرتعالى دربارهمنافقين ابهاماتى داشتهاند كه تلفنى در سه سوال مطرح كردند:
۱– آيا اين حكم مربوط به آنهاست كه در زندانها بوده اند و محاكمه شده اند ومحكوم به اعدام گشته اند ولى تغيير موضع ندادهاند و هنوز هم حكم در مورد آنها اجرانشده است، يا آنهايى كه حتى محاكمه هم نشدهاند محكوم به اعدامند؟
۲– آيا منافقين كه محكوم به زندان محدود شده اند و مقدارى از زندانشان را همكشيده اند ولى بر سرموضع نفاق مىباشند محكوم به اعدام مىباشند؟
۳– در مورد رسيدگى به وضع منافقين آيا پروندههاى منافقينى كه در شهرستانهائى كهخود استقلال قضائى دارند و تابع مركز استان نيستند بايد به مركز استان ارسال گردديا خود مىتوانند مستقلا عمل كنند؟
فرزند شما، احمد «
زير اين نامه خمینی نوشته است:
» بسمه تعالى
در تمام موارد فوق هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعادشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگى به وضع پروندهها در هر صورت كه حكمسريعتر انجام گردد همان مورد نظر است.
روحالله الموسوى «
آیت الله منتظریکه از این مکاتبات با خبر میشود برای موسوی اردبیلی ، که درآن زمان رئیس شعبه عالی قضایی بود پیغام میدهد که :
» مگر قاضی های شما اینها را به ۵ یا ۱۰ سال زندان محکوم نکرده اند، مگر شما مسول نبوده اید، آن وقت تلفنی به احمد آقا میگویید که اینها را مثلا در کاشان اعدام کنند یا در اصفهان.. شما خودت میرفتی با آنها صحبت میکردی که کسی که مثلا مدتی در زندان است و به ۵ سال زندان محکوم شده و روحش هم از فعالیتهای منافقین خبر دار نبوده چطور ما او را اعدام کنیم. «
آیت الله منتظرى در آن زمان در نامه معروف خود به خمينى می نویسد :
» آيا ميدانيد كه جناياتى در زندانهاى جمهورى اسلامى بنام اسلام در حال وقوعند كه شبيه آن در رژيم منحوس شاه هرگز ديده نشد؟ آيا ميدانيد كه تعداد زيادى از زندانيها تحت شكنجه توسط بازجويانشان كشته شده اند؟ آيا ميدانيد كه در زندان(شهر) مشهد, حدود ۲۵ دختر بخاطر آنچه بر آنها رفته بود … مجبور به درآوردن تخمدان يا رحم شدند؟ آيا مي دانيد كه در برخى زندانهاى جمهورى اسلامى دختران جوان به زور مورد تجاوز قرار ميگيرند … «
شکنجه ها و رفتارهای وحشیانه ای که بر زندانیان به ویژه بر دختران باکره در آن مقطع اعمال شده است بنا بر گفته بازمانده گان آن دوره غیر قابل انکار است.
متن نامه حاكم شرع دادگاه انقلاب اسلامي خوزستان حجه الاسلام احمدي به خميني در مورد چگونگي اجراي حكم درباره منافقين، مورخه ۲۳/۵/۱۳۶۷
«بسمه تعالي
حضرت آيت الله العظمي امام خميني دامت بركاته
با عرض سلام، در رابطه با حكم اخير حضرتعالي راجع به منافقين گرچه اينجانبكوچكتر از آنم كه در اين باره صحبتي بكنم ولي از جهت كسب رهنمود و من باب وظيفهشرعي و مسئوليت خطيري كه در تشخيص موضوع به عهده ميباشد معروض ميدارد كه بر سرنفاق بودن يا پافشاري بر موضع منافقين، تفسيرها و تحليلهاي گوناگوني ميشود و نظرهاو سليقه ها بين افراط و تفريط قرار دارد كه به تفصيل خدمت حاج احمد آقا عرض كردم واز تكرار آن خودداري ميشود. من باب مثال در دزفول تعدادي از زندانيان به نامهايطاهر رنجبر – مصطفي بهزادي – احمد آسخ و محمدرضا آشوع با اينكه منافقين را محكومميكردند و حاضر به هر نوع مصاحبه و افشاگري در راديو و تلويزيون و ويدئو و يااعلام موضع در جمع زندانيان بودند، نماينده اطلاعات از آنها سئوال كرد شما كهجمهوري اسلامي را بر حق و منافقين را بر باطل ميدانيد حاضريد همين الان به نفعجمهوري اسلامي در جبهه و جنگ و گلوگاهها و غيره شركت كنيد، بعضي اظهار ترديد و بعضينفي كردند، نماينده اطلاعات گفت اينها سر موضع هستند چون حاضر نيستند كه در راهنظام حق بجنگند. به ايشان گفتم پس اكثريت مردم ايران كه حاضر نيستند به جبهه بروندمنافقند؟ جواب داد حساب اينها با مردم عادي فرق ميكند و در هر صورت با راي اكثريتنامبردگان محكوم شدند فقط فرد اخير در مسير اجراي حكم فرار كرد. لذا خواهشمند استدر صورت مصلحت ملاك و معياري براي اين امر مشخص فرماييد تا مسئولين اجرا دچاراشتباه و افراط و تفريط نشوند.
حاكم شرع دادگاه انقلاب اسلامي خوزستان – محمد حسين احمدي
رونوشت : حضرت آيت الله العظمي آقاي منتظري مدظله «
آیت الله منتظری نامه ایی دیگر به خمینی مینویسد و در آن گفته های حاکم شرع یکی از استانهای کشور را نقل می کند :
» سه روز قبل قاضی شرع یکی از استانهای کشور که مرد مورد اعتمادی میباشد با ناراحتی از نحوه اجرای فرمان حضرت عالی به قم امده بود. میگفت مسئول اطلاعات یا دادستان ( تردید از من است) از یکی از زندانیان برای تشخیص این که سر موضع است یا نه پرسید، تو حاضری سازمان منافقین را محکوم کنی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری مصاحبه کنی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری برای جنگ عراق به جبهه بروی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری روی مین بروی؟ ، گفت مگر همه مردان حاضرند روی مین بروند، وانگهی از من تازه مسلمان نباید این همه انتظار داشت.گفت معلوم میشود تو هنوز سر موضعی، و با او معامله سر موضع انجام داد، و این قاضی شرع میگفت من هر چه اسرار کردم تصمیمات به اتفاق آرا باشد و اکثریت پذیرفته نشد، و نقش اساسی را همه جا مسئول اطلاعات دارد و دیگران عملا تحت تاثیر میباشند… . «
آیت الله منتظری با نیری – قاضی شرع اوین ، اشراقی –دادستان و پور محمدی نماینده وزارت اطلاعات صحبت میکند و به آنها میگوید:
» گفتن الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگه دارید. آقای نیریگفت ما تا الان ۷۵۰نفر رادر تهران اعدام کرده ایم ، ۲۰۰ نفر را هم به عنوان سر موضع از بقیه جدا کرده ایمکلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمائید. «
احمد منتظری پسرآیت الله منتظری در آذر ماه سال ۸۴ در پی انتشار بیانیه سازمان دیده بان حقوق بشر در مورد نقشمصطفی پورمحمدی در اعدامهای سال ۶۷ در گفتگو با بخش فارسی رادیوB.B.C ، درستی این مکاتبات را تائید کرد.
نقش وزیر کشور و وزیر اطلاعات در نقض گسترده حقوق بشر (بیانیه سازمان دیده بان حقوق بشر) :
آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود تعداد اعدامهای گروهی را بین ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ نفر دانسته، اما مخالفان جمهوری اسلامی رقمی بسیار بیش از این بیان می کنند.
تا کنون ۴۴۷۸ نفر از اسامی قربانیان جمع آوری شده اند که در لیست زیر در سایت عصر نو آمده است :
خانم مینا انتظاری که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷ از زندان بیرون آمد، میگوید :
«زمینه اعدامهای گسترده از مدتها قبل چیده شده بود. او می گوید لاجوردی بارها به بند ما آمد و گفت ما اگر حس کنیم که ۲ ساعت دیگر نظام ما در حال فروپاشی است، ۱ ساعت قبل از آن همه شما را از بین میبریم. ما نمیگذاریم که زندانی سیاسی بماند و برود بیرون قهرمان بشود… .
… در پاییز سال ۶۶ همه ما را جمع کردند و از ما سوالاتی کردند. از قبیل جرم شما چیست؟ ، نظر شما در مورد سازمانتان چیست؟، نظرتان نسبت به نظام چیست؟، اگر آزادتان کنیم جبهه میروید؟، روی مین میروید؟ و تمام زندانیان را دسته بندی کردند. همانجا فهمیدیم که رژیم یک برنامه ای دارد. چون در اواخر ۶۴ و اوایل ۶۵ همه ما را منتقل کردند به زندان اوین… . «
دکتر رضا غفاری از زندانیان جان به در برده دهه ۶۰ و نویسنده کتاب ( خاطرات یک زندانی از زندانهای جمهوری اسلامی) در این مورد می گوید :
» … قتل عام مسئله ای نبود که رژیم بدون حساب و کتاب وارد این کار شود. قبل از این مرحله، قطعنامه سازمان ملل در قطع جنگ توسط خمینی باید قبول می شد ، رژیم با تمامیت خود یک برنامه کامل برای اعدام زندانیان در دستور کار خود گذاشته بود و از ۶ ماه قبل این برنامه را به اجرا گذاشته بود و از یک زندان به زندانهای دیگر میرفتند و میگفتند خمینی کمیته عفو تشکیل داده و این کمیته از ما سوالهایی میکردند و به بند خود ما در گوهر دشت آمدند، من در بند ۱ سلول ۸ بودم و ۴–۳ ماه قبل از این اعدامها سوالهای مختلفی از ما میکردند و میگفتند کمیته عفو خمینی میخواهد تصمیم بگیرد که دیگر زندانی سیاسی در زندانها نباشد…. او می گوید کسانی که در این اعدامها شرکت داشتند در قرنطینه کامل بودند و تا ۳ ماه از محدوده قتل گاهها خارج نشده بودند… . «
«… مامور اعدام بهحاج نیریگفت ۱۰ دقیقه کافی نیست، وقتی بعد از ۱۰ دقیقه آنها را پایینمی آوریم بعضی هنوز جان دارند، لطفا وقت بیشتری برای این کار بگذارید،نیریمیگوید، وقت اضافی نداریم، همان ۱۰ دقیقه کافی است و ماموراعدام میپرسد چرا تیربارانشان نمیکنید این که خیلی سریعتر است ؛نیریمیگوید، این جا امکاناتمان زیاد نیست، وقتی نعش کشها درخیابانها به حرکت در میایند، خون آنها راه می افتد ، می خواهید همه عالم بفهمند مااینجا چه می کنیم. «
آقای اصلانی از زندانیان جان بدر برده می گوید:
» بسیاری از دوستان ما تا زمانی که طناب دار به گردنشان افتاد حتی نمی دانستند چه اتفاقی دارد میافتد. گفتنی است بعضی از زندانیان کشته شده در قتل عام تابستان ۶۷ زندان آنها تمام شده بود و طبق قوانین خود رژیم باید آزاد میشدند و تعدادی نیز به خاطر نسبت فامیلی به قتل می رسیدند… اسامی بعضی از زندانیان که بخاطر نسبت فامیلی به قتل رسیدند :
… اشرف احمدی – شهرام عطاری – منیره رجوی – محمود تحصیلی – خواهر محمود تحصیلی – حسین تحصیلی – مریم محمدی – رضا محمدی – بهمن عبادی – عباسعلی منش رودسری … .»
» … ریاست هیئت مرگ را حجه الااسلام نیریبر عهده داشت. آقای اشراقیبه عنوان دادستان انقلاب و آقای پورمحمدیبه عنوان نماینده وزارت اطلاعات بود. کلیدی ترین سوال آقای نیرینزد نیروهایی که اتهام چپ داشتند این بود که مسلمانی یا مارکسیست!. ]» در جمهوري اسلامي كمونيستها هم در بيان عقايد خود آزاد خواهند بود » / مصاحبه خمینی با سازمان عفو بين الملل، نوفل لوشاتو، ۱۰ نوامبر ۱۹۷۸[سرنوشت همه کسانی که پاسخ آنها مارکسیست بود از قبل تعیین شده بود، آقای نیری با دست می فرمودند ببرینش سمت چپ – چپ در واقع مرگ با دارهای از پیش آماده شده بود که در آمفی تئاتر یا حسینیه گوهر دشت تعیین کرده بودند و بسیاری از زندانیان دوگانه برخورد میکردند و وقتی میپرسیدند مسلمانی یا مارکسیست، از نیری میپرسیدند حاج آقا برای چی این سوال را مطرح میکنید ؛ به یک تعدادی گفته بودند میخواهیم بندتان را جدا کنیم ، میخواهیم بند مسلمانها را از غیر مسلمانها جدا کنیم و با این دروغ تعداد زیادی از زندانیان را به طرف آن حسینیه ها و چوبهای دار بردند… گفتنی است از چند هفته قبل از اعدامها ملاقاتها قطع شده بود و بی خبری از عزیزان و بروز شایعات خانوادهای زندانیان را نگران کرده بود.»
بانو صابریمی گوید :
» در زندان شایعاتی شده بود یک سری میگفتند در زندان درگیری شده و زندانیان با پاسدارها درگیر شده اند و زدوخورد بین آنها شده و تعدادی زندانی کشته شده و عده ای دیگر میگفتند که به داخل سلول زندانیان گاز فرستاده اند و آنها را خفه کرده اند و پس از چند ماه شایعات بسیار، خانوادها بسیار نگران شده بودند و میگفتند اگر بچه های ما را کشتید، حداقل جواب بدهید و ما خیلی راحت با این مسئله برخورد نکردیم و طوماری جمع کردیم و مقابل بازرسی کل کشور بس نشستیم و خواهان این شدیم که یکی از مسئولان با ما دیدار کند و صحبتی در مورد زندانیان ما بکنند ، اما متاسفانه هیچ گونه خبری به ما ندادند… . «
بانو صابری در مورد مطلع شدن از مرگ شوهران و فرزندان شان می گوید :
«مادران و خانواده های زندانیان روزی به خاطر فرزندان خود به خاوران میروند که متوجه بوی بد تعفن و عفونت و صحنه هایی از قبیل بیرون ماندن پتوهایی از زیر خاک و بیرون ماندن دستهایی از زیر خاک میشوند که خاک را کنار میزنند و جسدهای زیادی را که با لباس دفن شده اند را میبینند.»
آنچنان که می دانیم قتل عام تابستان ۶۷ پس از قتل عام سال ۶۰ دومین قتل عام زندانیان سیاسی توسط حکومت اسلامی محسوب می شود ، قتل عام سال ۶۰ را در لینک زیر بخوانید :
مطابق آنچه که گفته شد و مطابق نظر آیت الله منتظری بسیاری از زندانیان سیاسی ، دستگیر شدگان سالیان قبل از اعدام بوده اند و حتی بسیاری بایستی آزاد می شدند و اتهام محاربه به آنان صحیح نبوده است و مطابق گفته آقای اصلانی تعدادی بخاطر نسبت فامیلی به قتل رسیده اند ، در ضمن ، ضمن محکوم کردن کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ خواستار به رسمیت شناخته شدن این فاجعه از طرف مجامع حقوق بشری به عنوان اقدام بر ضد بشریت می باشم .
اعلامیهی دوم جمعی از خانوادههای جانباختگان دههی شصت
یاد جانباختگان کشتارهای سی سالهی حاکمیتاسلامی را در خاوران گرامی بداریم
سی ویک سال از مصادرهی انقلاب میگذرد. نظام اسلامی حاکم در تمامی این سی و یک سال بدون وقفه به سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام مخالفین مشغول بوده و هست. دستگاه سرکوب ِ ضد انقلابی ِ حاکمیت بدون تاثیرپذیری از اختلافات«خانوادگی» جناحهای حاکم که گاه بسیار هم پرسروصدا شده، در مسیر ضد انقلابی و ضد مردمی راه خود را رفته و ابزاری فراجناحی در جهت حفظ نظام و سرکوب مخالفین بوده است. اما در روند این سی و یک سال دو نوبت در کشتار و شکنجهی مخالفین روی اسلاف خود را سفید کرد. یکی در دههی 60 که با بهانهی جنگ توانست در یورشی ده ساله، و نقطه اوج آن سال 67، مخالفین را قتل عام و قلع و قمع کند و یکی در دو ماه اخیر: زمانی که مردم به خاطر عمیق شدن شکاف جناحها، پس از سی سال توانستند فریادهای فروخوردهی خود را به خیابانها و پشتبامها ببرند و خواستار بازپسگیری انقلابشان شوند.
سی سال پس از حاکمیت اسلامی به رغم تعمیق شکافهای جناحی، دستگاه سرکوب باز هم همان کاری را با مخالفین میکند که سیسال پیش با آنها کرد: سرکوب، زندان، شکنجه، تجاوز جنسی، اعدام، مضحکههای اعترافگیری و پرونده سازی…اما این بار به واسطهی اینکه هدف حاکمیت بیشتر ارعاب مخالفین بود، در وحشیگری و شکنجههای قرون وسطایی گوی سبقت از تمامی اسلاف فاشیستش ربود.
اگر خبر کشتارهای دههی شصت و به ویژه کشتار جمعی زندانیان در سال 67 کمتر به گوش جهانیان رسید و بسیاری از سازمانهای «مدافع حقوق بشر» و دولتهای «مدافع دموکراسی» خفقان گرفته بودند، این بار به واسطه ی فریادهای رسای مردم، خبررسانی مردمی، فشار افکار عمومی و نیروهای مترقی در اقصا نقاط جهان، هیچ قدرتی قادر نیست فریاد مردم را نادیده بگیرد، حتی عناصری از خود ِ حاکمیت اسلامی. اما جدا از اینکه چه کسانی از این فریادها حمایت میکنند، ماهیت این فریادها با فریادهای بریده شدهی دههی شصت تفاوتی ندارد:همهی آنان خواستار آزادی و عدالتند. اما به رغم تمامی این فریادها و فشار ِ افکار عمومی، ماشین سرکوب نظام اسلامی همان کاری را با مردم معترض میکند که دههی شصت با مخالفین کرد. بنابراین نظام اسلامی و ماشین سرکوبش در مقابل تمامی ما ایستاده است، ما همه از یک خانوادهایم. دردها و آرزوهایمان مشترک است و همه فریادی مشترک برآوردهایم.
ما خانوادههای کشتهشدگان دههی شصت در طی این سالها تحت سختترین شرایط بودهایم و میدانیم اگر این روال ادامه یابد آنچه که به ما رفته است به خانوادههای کشتارهای اخیر نیز خواهد رفت.
عزیزانمان را ربودند، شکنجه دادند و اعدام کردند. نه از زمان محاکمهی آنها اطلاع داشتیم و نه کسانی که آنها را محاکمه کردند دیدیم و نه جرم آنها را فهمیدیم. بعد از اعدامشان نه وصیتنامهیی از آنها دریافت کردیم و نه جنازه اشان را، و نه محل دفنشان را میدانستیم. پس از مدتها جستجو گفتند که عزیزانمان را در گورهای فردی و یا دستهجمعی در خاوران و یا قبرستانهای مشابه در شهرستانها، دفن کردهاند. امروز مخالفین توی تظاهرات با باتوم وگلوله کشته میشوند و یا در زندانهای رسمی و غیررسمی با وحشیانهترین شکنجهها و تجاوز جنسی روبرو هستند و اگر شانس بیاوریم شاید بتوانیم جنازههای آنان را تحویل بگیریم.
درطی این مدت
ما خانوادهها را نیز همانند عزیزانمان مورد اذیت و آزار قرار دادند. ما را از ادامه تحصیل محروم کردند. از کار اخراجمان کردند و راه هرگونه ترقی و پیشرفت را برما بستند. خانوادههایمان پاشیده شد و در این میان کسانی سکته کردند و یا دیوانه شدند. عدهزیادی مجبور به مهاجرت از مملکت خود شده و در غربت دچار افسردگی، فقر و بیماری شدند. به بازماندگان کشتارهای اخیر نیز اجازه نمیدهند بر مرگ عزیزانشان گریه کنند و یا در بارهاشان حرف بزنند. آنان را تهدید میکنند و راه گورستان را بر آنها میبندند. همان کاری را با آنها میکنند که با بازماندگان کشتارهای دههی شصت کردند.
حتی راه گورهایی که خود به ما آدرس داده بودند را بستند. زمانی درب خاوران را بستند. زمانی دیگر بدون بهانه قبرها را زیرو رو کردند و به جای گورها نهال کاشتند. اجازه ندادند حتی در خانههایمان مراسم بگیریم. ما و فرزندانمان را تهدید ودستگیر کردند. به مراسمی که در خانههای شخصی خود برگزار کرده بودیم حمله کردند و خانوادهها را تحت فشار گذاشتند که حتی در خانهها هم مراسم برگزار نکنند. و مگر امروز با مردم معترض غیر از این میکنند؟
بنابراین ما عدهای از خانوادههای جانباختگان دههی شصت از مردم آزاده و آزادی طلب ایران دعوت میکنیم برای همدلی و همدردی با بازماندگان کشتارهای دههی شصت و بازماندگان کشتارهای وقایع اخیر روز ششم شهریورساعت 9 صبح در سالگرد بیست ویکمین سال کشتار ِ جمعی زندانیان، در خاوران گردهم آیند. گردهمآیی ما برای طرح خواستهای زیر است:
1. پی گرد و محاکمهی مسببین کشتارهای دههی شصت، به ویژه اعدامهای دستهجمعی سال 67 و سرکوب، کشتار، شکنجه و تجاوزات حوادث اخیر
2. اعلام اسامی دفن شدگان دههی شصت در گورستان خاوران و اعلام اسامی کشتهشدگان و زندانیان وقایع اخیر
3. آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی
4. الغای اعدام برای هر جرمی و شکنجه تحت هرعنوانی
5. دریافت کیفرخواست محکومین سیاسی و اعدام شدگان در طی این سی سال و افشای علت اعدام آنان
6. دریافت وصیتنامهاعدام شدگان
7. به رسمیت شناختن محل دفن اعدام شدگان سیسال حاکمیت اسلامی در تهران و شهرستانها و تحویل بدون قید و شرط کشته شدگان حوادث اخیر به خانوادهها و اجازهی برگزاری مراسم در منازل و یا سر خاک این کشته شدگان
8. اجازهی گذاشتن سنگ برقبر کشته شدگان
9. پیگرد ومحاکمهی عامرین و عاملین کسانی که اقدام به تخریب خاوران و گورستانهای مشابه در سایر نقاط ایران کرده و به آزار خانوادهها درطی این سالها پرداختهاند،
10. بازگرداندن حقوق شهروندی خانوادهها و متوقف کردن هرگونه محدودیت و محرومیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی واقتصادی در مورد آنان… و
11. پذیرش و حفظ گورستان خاوران و گورستانها و یا قبرهای مشابه در سایر نقاط کشور به عنوان سندی تاریخی از جانب نهادهای محلی و بینالمللی
26 مرداد 1388
اخیرا اطلاعیه های زیادی بر علیه رژیم اسلامی منتشر گردیده و این رژیم را بخاطر کشتار در شورش های پس از انتخابات و جنایات کهریزک و تجاوزات جنسی متهم به جنایت علیه بشریت کرده اند. افراد خوش نام و بد نام زیادی مانند شیرین عبادی و یا اکبر گنجی از فعالان و امضا کنندگان این فراخوان ها بوده و تلاش دارند تنها بخشی از نظام اسلامی را به عنوان جنایت کار بین المللی به جهانیان بشناساند. تلاش آشکار این جماعت اما در خدمت لاپوشانی جنایات بخش دیگری از رژیم اسلامی است که امروز لباس سبز پوشیده و پرچم حقوق بشر را در هوا می چرخاند قرار دارد.این خدمتگزاران بی «ریا» اما به عمد فراموش کرده اند بزرگترین جنایت رژیم در تابستان 67 و با همکاری گسترده و خالصانه سبز های امروزی و به فرمان امام راحلشان صورت پذیرفت.برای آن دسته از آزادگان که برایشان تاریخ جنایات رژیم اسلامی پس از 22 خرداد 88 شروع نشده این وظیفه ای غیر قابل چشم پوشی است که تمامی اعمال جنایت کاران رژیم اسلامی را در کلیت اش افشا کنند و به محاکمه بکشانند.برای تمامی مبارزان و بازماندگان این جنایت عظیم علیه بشریت متن نامه و فرمان امام امت را که الگوی هر دوجناح بوده و هست را بار دیگر منتشر می کنیم.
فرمان قتل عام توسط خمینی
متن فرمان قتل عام زندانیان سیاسی ایران
» بسم الله الرحمن الرحيم«
از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه مىگويند ازروى حيله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا كردهاند، و باتوجه به محارببودن آنها و جنگهاى كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور باهمكاريهاى حزب بعث عراق و نيز جاسوسى آنان براى صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجهبه ارتباط آنان با استكبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشكيل نظامجمهورى اسلامى تاكنون، كسانى كه در زندانهاى سراسر كشور بر سرموضع نفاق خود پافشارىكرده و مىكنند محارب و محكوم به اعدام مىباشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راىاكثريت آقايان حجهالاسلام نيرى دامت افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى ) دادستان تهران) و نمايندهاى از وزارت اطلاعات مىباشد، اگر چه احتياط در اجماعاست، و همين طور در زندانهاى مراكز استان كشور راى اكثريت آقايان قاضى شرع، دادستانانقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازمالاتباع مىباشد، رحم بر محاربينسادهانديشى است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظاماسلامى است،اميدوارم با خشم و كينه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوندمتعال را جلب نمائيد، آقايانى كه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شك و ترديدنكنند و سعى كنند [اشداء على الكفار] باشند. ترديد در مسائل قضائى اسلام انقلابىناديده گرفتن خون پاك و مطهر شهدا مىباشد. والسلام.
روحالله الموسوى الخمينى «
در پشت نامه بالا احمد پسر خمینی نوشته است :
» پدر بزرگوار حضرت امام مدظلهالعالى
پس از عرض سلام، آيت الله موسوىاردبيلى در مورد حكم اخير حضرتعالى دربارهمنافقين ابهاماتى داشتهاند كه تلفنى در سه سوال مطرح كردند:
۱– آيا اين حكم مربوط به آنهاست كه در زندانها بوده اند و محاكمه شده اند ومحكوم به اعدام گشته اند ولى تغيير موضع ندادهاند و هنوز هم حكم در مورد آنها اجرانشده است، يا آنهايى كه حتى محاكمه هم نشدهاند محكوم به اعدامند؟
۲– آيا منافقين كه محكوم به زندان محدود شده اند و مقدارى از زندانشان را همكشيده اند ولى بر سرموضع نفاق مىباشند محكوم به اعدام مىباشند؟
۳– در مورد رسيدگى به وضع منافقين آيا پروندههاى منافقينى كه در شهرستانهائى كهخود استقلال قضائى دارند و تابع مركز استان نيستند بايد به مركز استان ارسال گردديا خود مىتوانند مستقلا عمل كنند؟
فرزند شما، احمد «
زير اين نامه خمینی نوشته است:
» بسمه تعالى
در تمام موارد فوق هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعادشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگى به وضع پروندهها در هر صورت كه حكمسريعتر انجام گردد همان مورد نظر است.
روحالله الموسوى «
آیت الله منتظریکه از این مکاتبات با خبر میشود برای موسوی اردبیلی ، که درآن زمان رئیس شعبه عالی قضایی بود پیغام میدهد که :
» مگر قاضی های شما اینها را به ۵ یا ۱۰ سال زندان محکوم نکرده اند، مگر شما مسول نبوده اید، آن وقت تلفنی به احمد آقا میگویید که اینها را مثلا در کاشان اعدام کنند یا در اصفهان.. شما خودت میرفتی با آنها صحبت میکردی که کسی که مثلا مدتی در زندان است و به ۵ سال زندان محکوم شده و روحش هم از فعالیتهای منافقین خبر دار نبوده چطور ما او را اعدام کنیم. «
آیت الله منتظرى در آن زمان در نامه معروف خود به خمينى می نویسد :
» آيا ميدانيد كه جناياتى در زندانهاى جمهورى اسلامى بنام اسلام در حال وقوعند كه شبيه آن در رژيم منحوس شاه هرگز ديده نشد؟ آيا ميدانيد كه تعداد زيادى از زندانيها تحت شكنجه توسط بازجويانشان كشته شده اند؟ آيا ميدانيد كه در زندان(شهر) مشهد, حدود ۲۵ دختر بخاطر آنچه بر آنها رفته بود … مجبور به درآوردن تخمدان يا رحم شدند؟ آيا مي دانيد كه در برخى زندانهاى جمهورى اسلامى دختران جوان به زور مورد تجاوز قرار ميگيرند … «
شکنجه ها و رفتارهای وحشیانه ای که بر زندانیان به ویژه بر دختران باکره در آن مقطع اعمال شده است بنا بر گفته بازمانده گان آن دوره غیر قابل انکار است.
متن نامه حاكم شرع دادگاه انقلاب اسلامي خوزستان حجه الاسلام احمدي به خميني در مورد چگونگي اجراي حكم درباره منافقين، مورخه ۲۳/۵/۱۳۶۷
«بسمه تعالي
حضرت آيت الله العظمي امام خميني دامت بركاته
با عرض سلام، در رابطه با حكم اخير حضرتعالي راجع به منافقين گرچه اينجانبكوچكتر از آنم كه در اين باره صحبتي بكنم ولي از جهت كسب رهنمود و من باب وظيفهشرعي و مسئوليت خطيري كه در تشخيص موضوع به عهده ميباشد معروض ميدارد كه بر سرنفاق بودن يا پافشاري بر موضع منافقين، تفسيرها و تحليلهاي گوناگوني ميشود و نظرهاو سليقه ها بين افراط و تفريط قرار دارد كه به تفصيل خدمت حاج احمد آقا عرض كردم واز تكرار آن خودداري ميشود. من باب مثال در دزفول تعدادي از زندانيان به نامهايطاهر رنجبر – مصطفي بهزادي – احمد آسخ و محمدرضا آشوع با اينكه منافقين را محكومميكردند و حاضر به هر نوع مصاحبه و افشاگري در راديو و تلويزيون و ويدئو و يااعلام موضع در جمع زندانيان بودند، نماينده اطلاعات از آنها سئوال كرد شما كهجمهوري اسلامي را بر حق و منافقين را بر باطل ميدانيد حاضريد همين الان به نفعجمهوري اسلامي در جبهه و جنگ و گلوگاهها و غيره شركت كنيد، بعضي اظهار ترديد و بعضينفي كردند، نماينده اطلاعات گفت اينها سر موضع هستند چون حاضر نيستند كه در راهنظام حق بجنگند. به ايشان گفتم پس اكثريت مردم ايران كه حاضر نيستند به جبهه بروندمنافقند؟ جواب داد حساب اينها با مردم عادي فرق ميكند و در هر صورت با راي اكثريتنامبردگان محكوم شدند فقط فرد اخير در مسير اجراي حكم فرار كرد. لذا خواهشمند استدر صورت مصلحت ملاك و معياري براي اين امر مشخص فرماييد تا مسئولين اجرا دچاراشتباه و افراط و تفريط نشوند.
حاكم شرع دادگاه انقلاب اسلامي خوزستان – محمد حسين احمدي
رونوشت : حضرت آيت الله العظمي آقاي منتظري مدظله «
آیت الله منتظری نامه ایی دیگر به خمینی مینویسد و در آن گفته های حاکم شرع یکی از استانهای کشور را نقل می کند :
» سه روز قبل قاضی شرع یکی از استانهای کشور که مرد مورد اعتمادی میباشد با ناراحتی از نحوه اجرای فرمان حضرت عالی به قم امده بود. میگفت مسئول اطلاعات یا دادستان ( تردید از من است) از یکی از زندانیان برای تشخیص این که سر موضع است یا نه پرسید، تو حاضری سازمان منافقین را محکوم کنی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری مصاحبه کنی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری برای جنگ عراق به جبهه بروی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری روی مین بروی؟ ، گفت مگر همه مردان حاضرند روی مین بروند، وانگهی از من تازه مسلمان نباید این همه انتظار داشت.گفت معلوم میشود تو هنوز سر موضعی، و با او معامله سر موضع انجام داد، و این قاضی شرع میگفت من هر چه اسرار کردم تصمیمات به اتفاق آرا باشد و اکثریت پذیرفته نشد، و نقش اساسی را همه جا مسئول اطلاعات دارد و دیگران عملا تحت تاثیر میباشند… . «
آیت الله منتظری با نیری – قاضی شرع اوین ، اشراقی –دادستان و پور محمدی نماینده وزارت اطلاعات صحبت میکند و به آنها میگوید:
» گفتن الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگه دارید. آقای نیریگفت ما تا الان ۷۵۰نفر رادر تهران اعدام کرده ایم ، ۲۰۰ نفر را هم به عنوان سر موضع از بقیه جدا کرده ایمکلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمائید. «
احمد منتظری پسرآیت الله منتظری در آذر ماه سال ۸۴ در پی انتشار بیانیه سازمان دیده بان حقوق بشر در مورد نقشمصطفی پورمحمدی در اعدامهای سال ۶۷ در گفتگو با بخش فارسی رادیوB.B.C ، درستی این مکاتبات را تائید کرد.
نقش وزیر کشور و وزیر اطلاعات در نقض گسترده حقوق بشر (بیانیه سازمان دیده بان حقوق بشر) :
آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود تعداد اعدامهای گروهی را بین ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ نفر دانسته، اما مخالفان جمهوری اسلامی رقمی بسیار بیش از این بیان می کنند.
تا کنون ۴۴۷۸ نفر از اسامی قربانیان جمع آوری شده اند که در لیست زیر در سایت عصر نو آمده است :
خانم مینا انتظاری که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷ از زندان بیرون آمد، میگوید :
«زمینه اعدامهای گسترده از مدتها قبل چیده شده بود. او می گوید لاجوردی بارها به بند ما آمد و گفت ما اگر حس کنیم که ۲ ساعت دیگر نظام ما در حال فروپاشی است، ۱ ساعت قبل از آن همه شما را از بین میبریم. ما نمیگذاریم که زندانی سیاسی بماند و برود بیرون قهرمان بشود… .
… در پاییز سال ۶۶ همه ما را جمع کردند و از ما سوالاتی کردند. از قبیل جرم شما چیست؟ ، نظر شما در مورد سازمانتان چیست؟، نظرتان نسبت به نظام چیست؟، اگر آزادتان کنیم جبهه میروید؟، روی مین میروید؟ و تمام زندانیان را دسته بندی کردند. همانجا فهمیدیم که رژیم یک برنامه ای دارد. چون در اواخر ۶۴ و اوایل ۶۵ همه ما را منتقل کردند به زندان اوین… . «
دکتر رضا غفاری از زندانیان جان به در برده دهه ۶۰ و نویسنده کتاب ( خاطرات یک زندانی از زندانهای جمهوری اسلامی) در این مورد می گوید :
» … قتل عام مسئله ای نبود که رژیم بدون حساب و کتاب وارد این کار شود. قبل از این مرحله، قطعنامه سازمان ملل در قطع جنگ توسط خمینی باید قبول می شد ، رژیم با تمامیت خود یک برنامه کامل برای اعدام زندانیان در دستور کار خود گذاشته بود و از ۶ ماه قبل این برنامه را به اجرا گذاشته بود و از یک زندان به زندانهای دیگر میرفتند و میگفتند خمینی کمیته عفو تشکیل داده و این کمیته از ما سوالهایی میکردند و به بند خود ما در گوهر دشت آمدند، من در بند ۱ سلول ۸ بودم و ۴–۳ ماه قبل از این اعدامها سوالهای مختلفی از ما میکردند و میگفتند کمیته عفو خمینی میخواهد تصمیم بگیرد که دیگر زندانی سیاسی در زندانها نباشد…. او می گوید کسانی که در این اعدامها شرکت داشتند در قرنطینه کامل بودند و تا ۳ ماه از محدوده قتل گاهها خارج نشده بودند… . «
«… مامور اعدام بهحاج نیریگفت ۱۰ دقیقه کافی نیست، وقتی بعد از ۱۰ دقیقه آنها را پایینمی آوریم بعضی هنوز جان دارند، لطفا وقت بیشتری برای این کار بگذارید،نیریمیگوید، وقت اضافی نداریم، همان ۱۰ دقیقه کافی است و ماموراعدام میپرسد چرا تیربارانشان نمیکنید این که خیلی سریعتر است ؛نیریمیگوید، این جا امکاناتمان زیاد نیست، وقتی نعش کشها درخیابانها به حرکت در میایند، خون آنها راه می افتد ، می خواهید همه عالم بفهمند مااینجا چه می کنیم. «
آقای اصلانی از زندانیان جان بدر برده می گوید:
» بسیاری از دوستان ما تا زمانی که طناب دار به گردنشان افتاد حتی نمی دانستند چه اتفاقی دارد میافتد. گفتنی است بعضی از زندانیان کشته شده در قتل عام تابستان ۶۷ زندان آنها تمام شده بود و طبق قوانین خود رژیم باید آزاد میشدند و تعدادی نیز به خاطر نسبت فامیلی به قتل می رسیدند… اسامی بعضی از زندانیان که بخاطر نسبت فامیلی به قتل رسیدند :
… اشرف احمدی – شهرام عطاری – منیره رجوی – محمود تحصیلی – خواهر محمود تحصیلی – حسین تحصیلی – مریم محمدی – رضا محمدی – بهمن عبادی – عباسعلی منش رودسری … .»
» … ریاست هیئت مرگ را حجه الااسلام نیریبر عهده داشت. آقای اشراقیبه عنوان دادستان انقلاب و آقای پورمحمدیبه عنوان نماینده وزارت اطلاعات بود. کلیدی ترین سوال آقای نیرینزد نیروهایی که اتهام چپ داشتند این بود که مسلمانی یا مارکسیست!. ]» در جمهوري اسلامي كمونيستها هم در بيان عقايد خود آزاد خواهند بود » / مصاحبه خمینی با سازمان عفو بين الملل، نوفل لوشاتو، ۱۰ نوامبر ۱۹۷۸[سرنوشت همه کسانی که پاسخ آنها مارکسیست بود از قبل تعیین شده بود، آقای نیری با دست می فرمودند ببرینش سمت چپ – چپ در واقع مرگ با دارهای از پیش آماده شده بود که در آمفی تئاتر یا حسینیه گوهر دشت تعیین کرده بودند و بسیاری از زندانیان دوگانه برخورد میکردند و وقتی میپرسیدند مسلمانی یا مارکسیست، از نیری میپرسیدند حاج آقا برای چی این سوال را مطرح میکنید ؛ به یک تعدادی گفته بودند میخواهیم بندتان را جدا کنیم ، میخواهیم بند مسلمانها را از غیر مسلمانها جدا کنیم و با این دروغ تعداد زیادی از زندانیان را به طرف آن حسینیه ها و چوبهای دار بردند… گفتنی است از چند هفته قبل از اعدامها ملاقاتها قطع شده بود و بی خبری از عزیزان و بروز شایعات خانوادهای زندانیان را نگران کرده بود.»
بانو صابریمی گوید :
» در زندان شایعاتی شده بود یک سری میگفتند در زندان درگیری شده و زندانیان با پاسدارها درگیر شده اند و زدوخورد بین آنها شده و تعدادی زندانی کشته شده و عده ای دیگر میگفتند که به داخل سلول زندانیان گاز فرستاده اند و آنها را خفه کرده اند و پس از چند ماه شایعات بسیار، خانوادها بسیار نگران شده بودند و میگفتند اگر بچه های ما را کشتید، حداقل جواب بدهید و ما خیلی راحت با این مسئله برخورد نکردیم و طوماری جمع کردیم و مقابل بازرسی کل کشور بس نشستیم و خواهان این شدیم که یکی از مسئولان با ما دیدار کند و صحبتی در مورد زندانیان ما بکنند ، اما متاسفانه هیچ گونه خبری به ما ندادند… . «
بانو صابری در مورد مطلع شدن از مرگ شوهران و فرزندان شان می گوید :
«مادران و خانواده های زندانیان روزی به خاطر فرزندان خود به خاوران میروند که متوجه بوی بد تعفن و عفونت و صحنه هایی از قبیل بیرون ماندن پتوهایی از زیر خاک و بیرون ماندن دستهایی از زیر خاک میشوند که خاک را کنار میزنند و جسدهای زیادی را که با لباس دفن شده اند را میبینند.»
آنچنان که می دانیم قتل عام تابستان ۶۷ پس از قتل عام سال ۶۰ دومین قتل عام زندانیان سیاسی توسط حکومت اسلامی محسوب می شود ، قتل عام سال ۶۰ را در لینک زیر بخوانید :
مطابق آنچه که گفته شد و مطابق نظر آیت الله منتظری بسیاری از زندانیان سیاسی ، دستگیر شدگان سالیان قبل از اعدام بوده اند و حتی بسیاری بایستی آزاد می شدند و اتهام محاربه به آنان صحیح نبوده است و مطابق گفته آقای اصلانی تعدادی بخاطر نسبت فامیلی به قتل رسیده اند ، در ضمن ، ضمن محکوم کردن کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ خواستار به رسمیت شناخته شدن این فاجعه از طرف مجامع حقوق بشری به عنوان اقدام بر ضد بشریت می باشم .
اعلامیهی دوم جمعی از خانوادههای جانباختگان دههی شصت
یاد جانباختگان کشتارهای سی سالهی حاکمیتاسلامی را در خاوران گرامی بداریم
سی ویک سال از مصادرهی انقلاب میگذرد. نظام اسلامی حاکم در تمامی این سی و یک سال بدون وقفه به سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام مخالفین مشغول بوده و هست. دستگاه سرکوب ِ ضد انقلابی ِ حاکمیت بدون تاثیرپذیری از اختلافات«خانوادگی» جناحهای حاکم که گاه بسیار هم پرسروصدا شده، در مسیر ضد انقلابی و ضد مردمی راه خود را رفته و ابزاری فراجناحی در جهت حفظ نظام و سرکوب مخالفین بوده است. اما در روند این سی و یک سال دو نوبت در کشتار و شکنجهی مخالفین روی اسلاف خود را سفید کرد. یکی در دههی 60 که با بهانهی جنگ توانست در یورشی ده ساله، و نقطه اوج آن سال 67، مخالفین را قتل عام و قلع و قمع کند و یکی در دو ماه اخیر: زمانی که مردم به خاطر عمیق شدن شکاف جناحها، پس از سی سال توانستند فریادهای فروخوردهی خود را به خیابانها و پشتبامها ببرند و خواستار بازپسگیری انقلابشان شوند.
سی سال پس از حاکمیت اسلامی به رغم تعمیق شکافهای جناحی، دستگاه سرکوب باز هم همان کاری را با مخالفین میکند که سیسال پیش با آنها کرد: سرکوب، زندان، شکنجه، تجاوز جنسی، اعدام، مضحکههای اعترافگیری و پرونده سازی…اما این بار به واسطهی اینکه هدف حاکمیت بیشتر ارعاب مخالفین بود، در وحشیگری و شکنجههای قرون وسطایی گوی سبقت از تمامی اسلاف فاشیستش ربود.
اگر خبر کشتارهای دههی شصت و به ویژه کشتار جمعی زندانیان در سال 67 کمتر به گوش جهانیان رسید و بسیاری از سازمانهای «مدافع حقوق بشر» و دولتهای «مدافع دموکراسی» خفقان گرفته بودند، این بار به واسطه ی فریادهای رسای مردم، خبررسانی مردمی، فشار افکار عمومی و نیروهای مترقی در اقصا نقاط جهان، هیچ قدرتی قادر نیست فریاد مردم را نادیده بگیرد، حتی عناصری از خود ِ حاکمیت اسلامی. اما جدا از اینکه چه کسانی از این فریادها حمایت میکنند، ماهیت این فریادها با فریادهای بریده شدهی دههی شصت تفاوتی ندارد:همهی آنان خواستار آزادی و عدالتند. اما به رغم تمامی این فریادها و فشار ِ افکار عمومی، ماشین سرکوب نظام اسلامی همان کاری را با مردم معترض میکند که دههی شصت با مخالفین کرد. بنابراین نظام اسلامی و ماشین سرکوبش در مقابل تمامی ما ایستاده است، ما همه از یک خانوادهایم. دردها و آرزوهایمان مشترک است و همه فریادی مشترک برآوردهایم.
ما خانوادههای کشتهشدگان دههی شصت در طی این سالها تحت سختترین شرایط بودهایم و میدانیم اگر این روال ادامه یابد آنچه که به ما رفته است به خانوادههای کشتارهای اخیر نیز خواهد رفت.
عزیزانمان را ربودند، شکنجه دادند و اعدام کردند. نه از زمان محاکمهی آنها اطلاع داشتیم و نه کسانی که آنها را محاکمه کردند دیدیم و نه جرم آنها را فهمیدیم. بعد از اعدامشان نه وصیتنامهیی از آنها دریافت کردیم و نه جنازه اشان را، و نه محل دفنشان را میدانستیم. پس از مدتها جستجو گفتند که عزیزانمان را در گورهای فردی و یا دستهجمعی در خاوران و یا قبرستانهای مشابه در شهرستانها، دفن کردهاند. امروز مخالفین توی تظاهرات با باتوم وگلوله کشته میشوند و یا در زندانهای رسمی و غیررسمی با وحشیانهترین شکنجهها و تجاوز جنسی روبرو هستند و اگر شانس بیاوریم شاید بتوانیم جنازههای آنان را تحویل بگیریم.
درطی این مدت
ما خانوادهها را نیز همانند عزیزانمان مورد اذیت و آزار قرار دادند. ما را از ادامه تحصیل محروم کردند. از کار اخراجمان کردند و راه هرگونه ترقی و پیشرفت را برما بستند. خانوادههایمان پاشیده شد و در این میان کسانی سکته کردند و یا دیوانه شدند. عدهزیادی مجبور به مهاجرت از مملکت خود شده و در غربت دچار افسردگی، فقر و بیماری شدند. به بازماندگان کشتارهای اخیر نیز اجازه نمیدهند بر مرگ عزیزانشان گریه کنند و یا در بارهاشان حرف بزنند. آنان را تهدید میکنند و راه گورستان را بر آنها میبندند. همان کاری را با آنها میکنند که با بازماندگان کشتارهای دههی شصت کردند.
حتی راه گورهایی که خود به ما آدرس داده بودند را بستند. زمانی درب خاوران را بستند. زمانی دیگر بدون بهانه قبرها را زیرو رو کردند و به جای گورها نهال کاشتند. اجازه ندادند حتی در خانههایمان مراسم بگیریم. ما و فرزندانمان را تهدید ودستگیر کردند. به مراسمی که در خانههای شخصی خود برگزار کرده بودیم حمله کردند و خانوادهها را تحت فشار گذاشتند که حتی در خانهها هم مراسم برگزار نکنند. و مگر امروز با مردم معترض غیر از این میکنند؟
بنابراین ما عدهای از خانوادههای جانباختگان دههی شصت از مردم آزاده و آزادی طلب ایران دعوت میکنیم برای همدلی و همدردی با بازماندگان کشتارهای دههی شصت و بازماندگان کشتارهای وقایع اخیر روز ششم شهریورساعت 9 صبح در سالگرد بیست ویکمین سال کشتار ِ جمعی زندانیان، در خاوران گردهم آیند. گردهمآیی ما برای طرح خواستهای زیر است:
1. پی گرد و محاکمهی مسببین کشتارهای دههی شصت، به ویژه اعدامهای دستهجمعی سال 67 و سرکوب، کشتار، شکنجه و تجاوزات حوادث اخیر
2. اعلام اسامی دفن شدگان دههی شصت در گورستان خاوران و اعلام اسامی کشتهشدگان و زندانیان وقایع اخیر
3. آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی
4. الغای اعدام برای هر جرمی و شکنجه تحت هرعنوانی
5. دریافت کیفرخواست محکومین سیاسی و اعدام شدگان در طی این سی سال و افشای علت اعدام آنان
6. دریافت وصیتنامهاعدام شدگان
7. به رسمیت شناختن محل دفن اعدام شدگان سیسال حاکمیت اسلامی در تهران و شهرستانها و تحویل بدون قید و شرط کشته شدگان حوادث اخیر به خانوادهها و اجازهی برگزاری مراسم در منازل و یا سر خاک این کشته شدگان
8. اجازهی گذاشتن سنگ برقبر کشته شدگان
9. پیگرد ومحاکمهی عامرین و عاملین کسانی که اقدام به تخریب خاوران و گورستانهای مشابه در سایر نقاط ایران کرده و به آزار خانوادهها درطی این سالها پرداختهاند،
10. بازگرداندن حقوق شهروندی خانوادهها و متوقف کردن هرگونه محدودیت و محرومیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی واقتصادی در مورد آنان… و
11. پذیرش و حفظ گورستان خاوران و گورستانها و یا قبرهای مشابه در سایر نقاط کشور به عنوان سندی تاریخی از جانب نهادهای محلی و بینالمللی
26 مرداد 1388
امتیاز بدهید:
مرتبط
خون شهدای آن کشتارها، همچنان در جوشش است!در «اعلامیه ها ، برنامه هاو یادبودها»
ارزش نوار صوتی آیت الله منتظری در چیست؟در «فراسوی خبرها»
https://mejalehhafteh.com/2012/08/22/%D9%85%D8%AA%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7/
خون شهدای آن کشتارها، همچنان در جوشش است!در «اعلامیه ها ، برنامه هاو یادبودها»
ارزش نوار صوتی آیت الله منتظری در چیست؟در «فراسوی خبرها»
https://mejalehhafteh.com/2012/08/22/%D9%85%D8%AA%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7/
No comments:
Post a Comment